راهنمای مبتدی برای کمپین های فروش: درک اصول

یک کمپین فروش موفق به برنامه ریزی و اجرای دقیق و همچنین اندازه گیری و تجزیه و تحلیل مداوم نیاز دارد. با شناسایی مرتبط‌ترین معیارها و KPIها، کسب‌وکارها می‌توانند موفقیت کمپین‌های خود را به‌طور دقیق اندازه‌گیری کنند و در صورت نیاز تنظیمات لازم را برای بهینه‌سازی نتایج انجام دهند. معیارهای رایج شامل نرخ تبدیل، درآمد، هزینه جذب مشتری، ROI و معیارهای تعامل است.

موثرترین کمپین های فروش، کمپین هایی هستند که به خوبی برنامه ریزی شده، هدفمند و اندازه گیری شده باشند. بدون برنامه ریزی و اجرای دقیق، حتی بهترین محصول یا خدمات نمی تواند نتایج مطلوب را ایجاد کند." 

 جیل کنراث، استراتژیست فروش و نویسنده

نیم نگاهی به تعریف کمپین فروش

کمپین فروش یک استراتژی طراحی شده برای افزایش فروش یا درآمد برای یک محصول یا خدمات است. معمولاً شامل یک رویکرد هدفمند است که شامل تبلیغات، تخفیف‌ها و سایر مشوق‌ها برای تشویق مشتریان به خرید است.

 

یک مثال

برای مثال، فرض کنید شرکتی تجهیزات تناسب اندام می فروشد و می خواهد فروش خط جدید تشک های یوگا خود را افزایش دهد. آنها می توانند یک کمپین فروش راه اندازی کنند که شامل عناصر زیر باشد:

  1. تبلیغات: این شرکت می تواند کمپین های تبلیغاتی هدفمندی ایجاد کند که بر مزایای تشک های جدید یوگا مانند دوام، راحتی و مواد سازگار با محیط زیست تمرکز دارد. این تبلیغات را می توان در پلتفرم های رسانه های اجتماعی، موتورهای جستجو و وب سایت ها و نشریات مرتبط با تناسب اندام قرار داد.
  2. تبلیغات(پروموشن): این شرکت می تواند تبلیغاتی ارائه دهد که با خرید تشک یوگا یک آجر یا بند یوگا رایگان به مشتریان می دهد. این می تواند مشتریان را تشویق به خرید کند و ارزش فروش را افزایش دهد.
  3. تخفیف ها: این شرکت می تواند برای تشویق مشتریان به خرید، روی تشک های جدید یوگا تخفیف ارائه دهد. به عنوان مثال، آنها می توانند 10٪ تخفیف برای تمام تشک های یوگا برای مدت محدود ارائه دهند.
  4. اینفلوئنسر مارکتینگ: این شرکت می تواند با اینفلوئنسرهای تناسب اندام و مربیان یوگا برای تبلیغ تشک های جدید یوگا در رسانه های اجتماعی شریک شود. این می تواند به افزایش آگاهی از محصول و تشویق دنبال کنندگان به خرید کمک کند.
  5. بازاریابی ایمیلی: این شرکت می تواند ایمیل های هدفمند را برای مشتریانی که قبلاً تجهیزات تناسب اندام خریداری کرده اند یا به محصولات یوگا ابراز علاقه کرده اند ارسال کند. این ایمیل‌ها می‌توانند شامل اطلاعاتی درباره تشک‌های جدید یوگا، تبلیغات و تخفیف‌ها باشند.

به طور کلی، کمپین فروش برای جذب مخاطب هدف، ایجاد انگیزه برای خرید و افزایش درآمد برای شرکت طراحی می شود. با استفاده از ترکیبی از تبلیغات، پروموشن، تخفیف ها، اینفلوئنسر مارکتینگ و بازاریابی ایمیلی، شرکت می تواند یک کمپین جامع و هدفمند و موثر ایجاد کند.

 

چگونه یک شرکت می تواند موفقیت یک کمپین فروش را بسنجد؟

برای اندازه‌گیری موفقیت یک کمپین فروش، یک شرکت باید قبل از راه‌اندازی کمپین، اهداف و KPI (شاخص‌های کلیدی عملکرد) را مشخص کند. 

در اینجا چند KPI رایج وجود دارد که می توان از آنها برای اندازه گیری موفقیت یک کمپین فروش استفاده کرد:

  1. درآمد فروش: این مقدارِ کل درآمد ایجاد شده توسط کمپین فروش است. می توان درآمد کل را با درآمد ایجاد شده در همان دوره زمانی در سال های قبل یا با اهداف درآمدی شرکت مقایسه کرد.
  2. نرخ تبدیل: این درصد از بازدیدکنندگان وب سایت یا سرنخ هایی است که به مشتریان پولی تبدیل می شوند. می توان آن را با نرخ تبدیل تاریخی شرکت یا معیارهای صنعت مقایسه کرد.
  3. هزینه جذب مشتری (CAC): همان هزینه به دست آوردن مشتری جدید است. می توان آن را با CAC تاریخی شرکت یا معیارهای صنعت مقایسه کرد.
  4. بازگشت سرمایه (ROI): این، میزان سودآوری کمپین فروش را اندازه می گیرد. می توان ROI را با تقسیم درآمد ایجاد شده توسط کمپین بر هزینه کمپین محاسبه کرد.
  5. معیارهای تعامل: این معیارها شامل معیارهایی مانند نرخ کلیک، نرخ باز و تعامل در رسانه های اجتماعی است. از این معیارها می توان برای اندازه گیری اثربخشی عناصر پیام رسانی و خلاقانه کمپین استفاده کرد.

با ردیابی این معیارها، یک شرکت می تواند موفقیت کمپین فروش خود را تعیین کند و زمینه های بهبود را شناسایی کند. 

توجه به این نکته مهم است که اندازه گیری موفقیت یک کمپین فروش یک فرآیند مداوم است و ممکن است لازم باشد در طول کمپین تنظیماتی برای بهینه سازی نتایج انجام شود.

 

برخی از اشتباهات رایج شرکت ها هنگام سنجش موفقیت کمپین فروش 

اندازه گیری موفقیت یک کمپین فروش برای هر کسب و کاری بسیار مهم است، اما برخی از اشتباهات رایج وجود دارد که شرکت ها هنگام ارزیابی اثربخشی کمپین های خود می توانند مرتکب شوند.

 در اینجا برخی از رایج ترین اشتباهات وجود دارد:

  1. تمرکز صرف بر درآمد: در حالی که درآمد یک معیار مهم برای ردیابی است، تمرکز صرف بر درآمد می تواند گمراه کننده باشد. همچنین مهم است که معیارهایی مانند هزینه جذب مشتری و نرخ تبدیل را در نظر بگیرید تا تصویر کاملی از اثربخشی کمپین بدست آورید.
  2. تعیین اهداف غیر واقعی: تعیین اهداف غیر واقعی می تواند منجر به ناامیدی شود. تعیین اهداف قابل دستیابی و بر اساس داده های تاریخی یا معیارهای صنعت بسیار مهم است.
  3. ردیابی نکردن معیارهای مناسب: ردیابی معیارهای اشتباه می تواند منجر به نتیجه گیری نادرست در مورد موفقیت کمپین شود. شناسایی مرتبط ترین معیارها برای کمپین و ردیابی آنها به طور مداوم در طول کمپین بسیار مهم است.
  4. عدم تعدیل کمپین: اگر کمپین آنطور که انتظار می رود عمل نمی کند، انجام تغییرات برای بهبود اثربخشی آن مهم است. عدم تنظیم کمپین می تواند منجر به نتایج ضعیف و هدر رفتن منابع شود.
  5. عدم در نظر گرفتن عوامل خارجی: عوامل خارجی مانند فصلی بودن، شرایط اقتصادی و رقابت همگی می توانند بر موفقیت یک کمپین فروش تأثیر بگذارند. در نظر گرفتن این عوامل هنگام ارزیابی اثربخشی کمپین مهم است.

با اجتناب از این اشتباهات رایج و اتخاذ یک رویکرد جامع برای سنجش موفقیت کمپین فروش، کسب و کارها می توانند تصمیمات آگاهانه تری بگیرند و تلاش های بازاریابی خود را برای موفقیت بیشتر بهینه کنند.

 

چند راه برای شناسایی مرتبط ترین معیارها برای کمپین فروش چیست؟

شناسایی مرتبط ترین معیارها برای یک کمپین فروش برای اندازه گیری دقیق موفقیت آن بسیار مهم است. در اینجا چند راه برای شناسایی مرتبط ترین معیارها وجود دارد:

  1. تعریف اهداف کمپین: اولین گام این است که اهداف کمپین را به وضوح تعریف کنید. این به شما کمک می کند تا معیارهایی را که بیشترین ارتباط را با ردیابی آن اهداف دارند شناسایی کنید.
  2. تجزیه و تحلیل عملکرد گذشته: تجزیه و تحلیل داده های عملکرد گذشته برای شناسایی معیارهایی که بیشترین تأثیر را در افزایش فروش یا دستیابی به اهداف کمپین مشابه داشته اند. این امر به شما کمک کند معیارهای مرتبطی را که در گذشته موفق بوده اند شناسایی کنید.
  3. شناسایی مخاطبان هدف: مخاطبان هدف کمپین را شناسایی کنید و مشخص کنید چه معیارهایی برای آن مخاطبان، مرتبط است. به عنوان مثال، اگر مخاطبان هدف عمدتاً کاربران تلفن همراه باشند، معیارهایی مانند ترافیک تلفن همراه و نرخ تبدیل تلفن همراه ممکن است بیشتر از معیارهای دسکتاپ مرتبط باشند.
  4. ارزیابی سفر مشتری: سفر مشتری را ارزیابی کنید و نقاط تماسی را که احتمال تاثیر کمپین در آنها بیشتر است را شناسایی کنید. 
  5. معیارهای صنعت را در نظر بگیرید: معیارهای صنعتی را برای کمپین ها یا محصولات مشابه در نظر بگیرید تا معیارهایی را که معمولاً برای سنجش موفقیت در صنعت شما استفاده می شود، شناسایی کنید.

با استفاده از این رویکردها، کسب‌وکارها می‌توانند مرتبط‌ترین معیارها را برای کمپین فروش خود شناسایی کنند و اطمینان حاصل کنند که معیارهای مناسب را برای ارزیابی دقیق موفقیت کمپین اندازه‌گیری می‌کنند.

 

برخی از معیارهای رایج صنعت برای کمپین های فروش چیست؟

معیارهای صنعت برای کمپین های فروش بسته به صنعت و اهداف خاص کمپین می تواند متفاوت باشد. با این حال، در اینجا برخی از معیارهای رایج صنعتی وجود دارد که مشاغل می توانند از آنها برای ارزیابی اثربخشی کمپین های فروش خود استفاده کنند:

  1. نرخ تبدیل: میانگین نرخ تبدیل برای یک وب سایت تجارت الکترونیک حدود 2-3٪ است. با این حال، این می تواند بسته به عواملی مانند صنعت، نوع محصول و مخاطبان هدف، بسیار متفاوت باشد.
  2. نرخ کلیک (CTR): میانگین CTR برای تبلیغات گوگل حدود 1.91٪ برای تبلیغات جستجو و 0.35٪ برای تبلیغات نمایشی است. با این حال، این می تواند بسته به عواملی مانند صنعت، قالب تبلیغات و مخاطبان هدف متفاوت باشد.
  3. هزینه جذب مشتری (CAC): میانگین CAC بسته به صنعت و محصول یا خدمات خاص ارائه شده بسیار متفاوت است. با این حال، یک معیار رایج این است که CAC را کمتر از ارزش طول عمر (LTV) مشتری نگه دارید.
  4. بازده هزینه تبلیغات (ROAS): میانگین ROAS بسیار میتواند متغیر باشد. یک معیار رایج دستیابی بهROAS، حداقل 3:1 است (یعنی 3 دلار درآمد به ازای هر 1 دلار هزینه شده برای تبلیغات).
  5. ترافیک وب سایت: ردیابی ترافیک وب سایت می تواند به کسب و کارها کمک کند تا اثربخشی تلاش های بازاریابی خود را درک کنند و زمینه های بهبود را شناسایی کنند.

 

نظراتتون رو برامون بنویسید

شما چطور موفقیت کمپین خود را میسنجید؟ چه معیار هایی برای موفقیت در کمپین فروش خود دارید؟

چگونه کسب‌وکارها می‌توانند موفقیت کمپین‌های فروش خود را تضمین کنند و اثربخشی خود را در یک بازار دائماً در حال تغییر اندازه‌گیری کنند؟

از تجربیان ناخوشایند خودتون در کمپین ها برامون بنویسید.

فهرست مطالب

اشتراک گذاری مقاله

بیشتر بدانید!

با خواندن سایر مواردی که با این موضع مرتبط هستند

دیجیتال برندینگ

3 نمونه موفق از برندسازی که بازاریابی دیجیتال را تقویت می کند

برندسازی یکی از اجزای حیاتی دیجیتال برندینگ است که شامل ایجاد هویت برند قوی و همچینین استفاده از کانال های آنلاین مختلف برای تعامل با مشتریان و ایجاد یک حس وفاداری برند است. در این مقاله سه نمونه از برندسازی های موفق و بزرگ دنیا رو ذکر کردیم تا با الهام از الگوی این برندها بتوانید گامی درست و مؤثر در اهداف خود بردارید.

بیشتر بدانید »
دیجیتال برندینگ

بازاریابی دیجیتال: چگونه کسب و کار خود را در دنیای آنلاین تقویت کنیم

دیجیتال مارکتینگ به طیف وسیعی از استراتژی های بازاریابی آنلاین اشاره دارد که کسب و کارها برای تبلیغ محصولات یا خدمات خود از آنها استفاده می کنند. این شامل تکنیک هایی مانند بهینه سازی موتور جستجو، تبلیغات پرداخت به ازای کلیک، بازاریابی محتوا، بازاریابی رسانه های اجتماعی و بازاریابی ایمیلی است. هر تکنیک نقاط قوت خود را دارد و می تواند برای دستیابی به اهداف خاصی مانند افزایش ترافیک وب سایت، ایجاد آگاهی از برند یا افزایش فروش مورد استفاده قرار گیرد. بازاریابی دیجیتال در دنیای امروز ضروری است، زیرا افراد بیشتری از اینترنت برای تحقیق و خرید محصولات و خدمات استفاده می کنند. با استفاده از تکنیک های دیجیتال مارکتینگ، کسب و کارها می توانند به مخاطبان بیشتری دست یابند و از رقبا جلوتر بمانند.

بیشتر بدانید »
دیجیتال برندینگ

قدرت برندسازی دیجیتال: استراتژی هایی برای موفقیت در عصر دیجیتال

برندسازی دیجیتال به جنبه‌ای حیاتی از بازاریابی مدرن تبدیل شده است، زیرا کسب‌وکارها در هر اندازه و صنایع از قدرت کانال‌های دیجیتال برای ایجاد آگاهی از برند، تعامل با مشتریان و افزایش فروش استفاده می‌کنند. در عصر دیجیتال امروزی، ایجاد یک برند دیجیتال قوی بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد.

بیشتر بدانید »